معنی عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر, معنی عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر, معنی umb ljjbi، cا[ui، fاx;aت ljjbi، fاx cobاb;c, معنی اصطلاح عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر, معادل عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر, عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر چی میشه؟, عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر یعنی چی؟, عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر synonym, عود کننده، راجعه، بازگشت کننده، باز رخدادگر definition,